هفتاد و دو سینه سرخ هجرت کردند
با سَروَرِ آفتاب بیعت کردند
رفتند و بـه دریای ابد پیوستند
چون رود، بـه اصلِ خویش رجعت کردند
بر تمام خنده هایم خطی از ماتم بکش
پاک کن شادی ز دل جایش هزاران غم بکش
آن قدر وقتی نمانده تا محرم فاطمه
زحمت پیراهن مشکی ما را هم بکش . . .
ایام سوگواری امام حسین «ع» تسلیت باد
تا قیامت ز قیام تو قیامت برپاست
از قیام تو پیام تو عیان اسـت هنوز
همه ی ماه اسـت محرم ؛ همه ی جا کرب و بلاست
در جهان موج جهاد تو روان اسـت هنوز
آغاز محرم و ایام سوگواری حسینی
خیمه ماه محرم زده شد بر دل ما / باز نام تو شده زینت هر محفل ما
جز غم عشق تو ما را نبود سودایی / عشق سوزان تو آغشته بـه آب و گل ما . . .
تا بال و پر عشق بـه جانم دادند / در وادی عاشقان مکانم دادند
گفتم کـه کجاست کعبه اهل ولا/ درگاه حسین را نشانم دادند
ایام سوگواری حسینی تسلیت باد
صدای پای محرم بـه گوش میآید
بگیر دست مرا بـه حق ماه عزات
بیا و روی مرا بر زمین مزن ارباب
مرا چهل شب دیگر رسان بـه کرب بلا
صلی الله علیک یا سید الشهدا
محرم آمد و دلها غمین شد
غم و عشق وبلا باهم عجین شد
“حسین” آماده، بهر جانفشانی اسـت
دوباره فاطمه قلبش حزین شد . .
تا دل ز غم تو گشت بی تاب حسین
این چشم تهی نگشت از آب حسین
عمری اسـت نیازمند این درگاهم
یک لحظه گدای خویش دریاب! حسین . . .
عطری کـه از حوالی پرچم وزیده اسـت
ما را بـه سمت مجلس آقا کشیده اسـت
از صحن هر حسینیه تا صحن کربلا
صد کوچه بازکنید محرم رسیده اسـت .
هم عشق حسین، معنی زندگی اسـت
هم گریه بر او کمال سازندگی اسـت . . .
جانـت بـه کــویــر تفتــه دریـا بخشید
هفتاد و دو گل ؛ بـه متن صحرا بخشید
بـــا جلـــوه ي کــربـلای عـاشـورایی
خـون تــو بـه رنگ سرخ معنا بخشید . . .
+ نوشته شده در جمعه هشتم مرداد ۱۴۰۰ساعت 3:36  توسط حسین مرادزاده عزیزآبادی
|