«آن الحسین ع مصباح الهدا وسفینه النجاه» برچسبها: روستای ده وسط, شهرستان نرماشیر, تعزیه خوان, کرمان
+ نوشته شده در چهارشنبه پانزدهم مرداد ۱۴۰۴ساعت 23:1  توسط حسین مرادزاده عزیزآبادی
|
«آن الحسین ع مصباح الهدا وسفینه النجاه» برچسبها: روستای ده وسط, شهرستان نرماشیر, تعزیه خوان, کرمان
+ نوشته شده در چهارشنبه پانزدهم مرداد ۱۴۰۴ساعت 22:33  توسط حسین مرادزاده عزیزآبادی
|
وطن تنها میراثی است که برچسبها: ایران, نرماشیر, ده وسط عزیزآباد, تعزیه خوان
+ نوشته شده در جمعه دهم مرداد ۱۴۰۴ساعت 13:23  توسط حسین مرادزاده عزیزآبادی
|
چه خور از پرده ی زنگار نهان شد به ظلام چرخ از انجم سیاره به رخ بسته نظلام نه سر رفتن و نه پای عقب برگشتن الّه الّه که عجب زندگیم گشته حرام ای عمر یک ده فراش سه تن مشعل دار زود بفرست که آیند ابر پشت خیام ای عمر زود بیاور تو یدک را زعقب باش خاموش تو از بانگ بد ای بد فرجام اگرش میل به صلح است و قرابت فیها ور نزاع است بکن زود سپه را اعلام یارب این بارگه کیست که روح الله اش چوب بر دست ستاده است بسان خدّام عقل قاصر که کنم وصف صفات ذاتش مور نتوان که کند وصف شهنشاه انام آبگون خنجر من موسم خون ریزی توست ای هلال دو شبه نقد برون آ ز نیام تیغ من گر بکند فتح به هنگام نبرد خنجرم گر ببرد حلق امام ابن امام خوش دل و خرم و خوش وقت شوم نزد یزید دهدم افسرو دولت به سر چرخ مدام یکدم از شوق ز خیمه بخرام ای عباس اوفتاده به سراپرده نگر شورش عام
عباس: می رسد بر گوش من بانگ دهل آواز نی آن هیاهو از کجا برخاست ای بیداد هی سر برار عباس از بالین و بنگر ماجرا فتنه و آشوب و غوغا گوییا دارد ز پی کن علم را استوار و دار پاس خیمه را تا رود در خواب ناز آسوده سلطان جدی ای حسن خلق و پیمبر طینت و حیدر خصال ای که زامر حق به فرمان تو باشد کل شی ای تو همچون مصطفی من بر درت هستم بلال ای تو همچون مرتضی من قنبر فرخنده پی آه اگر زینب رود بهر اسیری سوی شام غم داد اگر گردد سکینه زار ای فریاد هی گوییا عزم شبیخون کرده اند اعدای دون تا به قتلت آورند از بهر مال و ملک ری افعی جراره را بندم کمر یعنی که تیغ اژدها شکلی ببندم بر کمر یعنی که نی ای علی اکبر ایا سرو برومند حسین قاسم شیر اوژنم در خواب نازی تا به کی تیغ بر کف پاس این خرگه بدارید این زمان گر رسد دشمن کنید از تیغ عمر جمله طی که باشی صاحب آواز چرا دزدانه می گردی ندانی محتسب پیوسته در بازار می گردد الا ای صاحب ناله بکش یک ناله دیگر که هرکس بشنود از ناله ات بیزار می گردد برچسبها: تعزیه خوان, بم, اصفهان, قودجان
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و چهارم آبان ۱۴۰۳ساعت 12:8  توسط حسین مرادزاده عزیزآبادی
|
+ نوشته شده در پنجشنبه سوم خرداد ۱۴۰۳ساعت 22:57  توسط حسین مرادزاده عزیزآبادی
|
+ نوشته شده در پنجشنبه هجدهم خرداد ۱۴۰۲ساعت 23:49  توسط حسین مرادزاده عزیزآبادی
|
|